از اونجایی که مادرم رفته نهضت امسال
ازش امتحان ریاضی گرفتم، شده پنج
بعد می گه : زیرش برام یه صد عافرین بزرگ بنویس به خانوم معلممون نشون بدم
می گم: مامان شدی پنج ، من بهت صد عافرین بدم معلمتون فک می کنه من اخمقم
می گه صد عافرینو بده ، اونا از تو توقعی ندارن
واسشون تعریف کردم چه نفهمه بی شعوری هستی
ینی عشق مادر به فرزند بیداد میکنه
اصن اشک تو چشام حلقه زد من دیگه نمیتونم ادامشو بنویسم ...
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1392/02/06 - 21:42
دیدگاه
Mostafa

{-33-}

1392/02/6 - 22:19